امروز دیگر لیبرالیسم و کمونیسم به اندازهی صد سال پیش زرق و برق ندارند. کمونیسم که با پیوستن شوروی سابق به زبالهدان تاریخ، جایگاه خود را از دست داد. لیبرالیسم نیز با بحرانهای پیاپی اقتصادی در غرب –از جمله بحران سال 2008- و افول جایگاه اقتصادی آمریکا در دنیا (در مقابل ظهور و بروز قدرت های اقتصادی جدید- مانند چین) به پایان خود رسیده است؛ البته منظور از پایان این است که نظریهی «پایانِ تاریخ» فوکویاما نقض شده است. فرانسیس فوکویاما در سال 1992 کتابی با عنوان پایان تاریخ نوشته بود و در آن تمدن غربی و لیبرالیسم را کاملترین نسخه خوانده بود؛ نسخهای که روی دستش نیست. در آن سال چین تقریباً 4 درصد اقتصاد جهان را در اختیار داشت و آمریکا تقریباً 20 درصد را. این در حالی است که در سال جاری، سهم چین تقریباً 19 درصد شده و سهم آمریکا به 16 درصد کاهش یافته است. در چنین شرایطی، کشورهای مسلمان با اتحاد و تکیه بر اصول اسلام چه نقشی میتوانند ایفا کنند!؟
در زمانهای که به تعبیر رهبر معظم انقلاب در پیام به حجاج بیتا... الحرام، «دموکراسی پولمحور غربی» با سوالات جدی رو به رو شده است، کشورهای اسلامی باید با تقویت وحدت و معنویت و با تکیه بر اصول چهارگانهی «حاکمیّت اسلام در قانونگذاری و اجرا»، «تکیه بر آراء مردمی در مهمترین مسائل مدیریّتی کشور»، «استقلال سیاسی کامل»، و «عدم تمایل به قدرتهای ستمگر» روند همگرایی هر چه بیشتر با یکدیگر را سرعت بخشیده و منافع اقتصادی خود را تامین کنند. تفرقهی کشورهای اسلامی و عدم اتکا به معنویت (از جمله وعدههای الهی در صورت تبعیت از حق)، خواستهی کشورهای استعماری است. این کشورها مخالف اجرای قوانین اسلام در کشورهای اسلامی هستند، چون اسلام اجازه استیلای غیر مسلمانان بر امتهای اسلامی را نخواهد داد. همچنین غربیها با تکیه بر آرای مردمی در کشورهای اسلامی نیز مخالفند. شاید در ظاهر، این ادعا عجیب بهنظر برسد. چون غربیها داعیهداران دموکراسی هستند و به قول خودشان با دیکتاتوری مخالفند.
اما وقتی در عمل نگاه کنیم، میبینیم کشورهای استعماری برای کشورهای مسلمان دیکتاتوری را بیشتر میپسندند؛ دیکتاتوری وابسته به استعمار را. برای نمونه میتوان به مصر نگاهی انداخت. این کشور که بر اساس همه شاخصهای توسعه، در اقتصاد وضع نامطلوبی دارد تا پیش از بیداری اسلامی همپیمان با غربیها بود. در مسئله بیداری اسلامی اما مردم قیام کردند تا برای بهبود اوضاعشان گام بردارند. محمد مرسی اولین و تنها سیاستمداری بود که در این کشور به شیوهای دموکراتیک انتخاب شده بود. در سال 1392 اما ارتش با کمک غربیها کودتا کرد و ژنرال السیسی را به قدرت رساند و چشمانداز توسعه در این کشور دوباره تیره و تار شد. بنابراین بهنظر میرسد اگر مردم منطقه بتوانند در مهمترین مسائل خود مشارکت کنند، حتماً منافع خود را در نظر میگیرند که مغایر با منافع استعمار است و البته به مذاق غربیها خوش نمیآید. اصول اسلام در کنار نظر مردم، منجر به استقلال سیاسی کشورهای اسلامی و عدم تمایل به قدرتهای ستمگر خواهد شد. اما چرا کشورهای اسلامی نباید به قدرتهای ستمگر اتکا کنند!؟ شاید تجربه، بهترین دلیل باشد. برای یافتن پاسخ، میتوان به روابط عربستان و آمریکا نگاهی انداخت.
ترامپ در دوران ریاستجمهوری خود، بارها عربستان را گاو شیرده توصیف کرده بود. رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى (سال 1397) در این خصوص فرمودند: «همه شنیدند که رئیس جمهور یاوهگوی آمریکا، حکام سعودی را تشبیه کرد به گاو شیرده؛ این تحقیر است، این اهانت است... اگر آلسعود از اهانت به خودشان بدشان نمیآید خب به جهنم، بدشان نیاید، اهانت بشوند؛ اما این اهانت به مردم منطقه است، اهانت به ملت های مسلمان است.» ایشان همچنین پیشتر نیز در در اولین روز از ماه مبارک رمضان در محفل انس با قرآن (سال 1396) با اشاره به پرداختهای مالی عربستان سعودی به آمریکا فرمودند: «احمق ها خیال میکنند که با دادن پول و با کمک کردن میتوانند صمیمیّت دشمنان اسلام را جلب کنند، درحالیکه صمیمیّتی وجود ندارد؛ همانطور که خودشان هم گفتند، مثل گاو شیرده هستند؛ شیرشان را میدوشند، وقتی دیگر شیر نداشتند، ذبحشان میکنند. این وضع امروز دنیای اسلام است.»
جالب آنکه پس از آمریکا، اکنون فرانسه هم سعی کرده این کشورهای وابسته را بدوشد. ۲۰۰ میلیون دلار رقم بسیار بالایی برای یک جنگنده متعارف غیرپنهانکار است. این رقم تقریباً نزدیک به بهای تمامشده یک جنگنده اف-۲۲ است. حتی جنگنده پنهانکار اف-۳۵ نیز با هزینه پایینتر به متحدان آمریکا به فروش میرسد. با این حال «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه در سفر اخیر خود به امارات توانست قراردادی برای فروش ۸۰ فروند جنگنده رافائل به قیمت ۱۶ میلیارد دلار را به امضا برساند. نتیجه آنکه برخی کشورهای مسلمان، با درس گرفتن از تاریخ باید بدانند که تمایل به کشورهای روزگو، دردی از ایشان دوا نمیکند بلکه فقط جیب مردمشان را خالی کرده و پیشرفت کشورهای اسلامی را به تاخیر میاندازد. همانطور که در مقدمه ذکر شد، کمونیسم و لیبرالیسم به پایان خود رسیده است. جهان تکقطبی تغییر کرده و در این شرایط، فرصت برای ایجاد اتحاد کشورهای مسلمان حول اصول سیاسی اسلام فراهم است. اصولی که میتواند پیشرفت اقتصادی را برای جهان اسلام به ارمغان بیاورد.
ارسال نظرات